بایدها و نبایدهای نوشتن — استیون کینگ

برآورد زمان مطالعه:‌ ۸ دقیقه

۱. دیگر تلویزیون تماشا نکن؛ به جای آن،‌ تا می‌توانی کتاب بخوان

اگر کارتان را به عنوان یک نویسنده شروع کرده‌اید، اولین چیزی که باید از شرش خلاص شوید، تلویزیون‌تان است. به نظر «کینگ»، تلویزیون برای خلاقیت «سَم» است. نویسنده‌ها باید به درون‌شان نگاه کنند و به زندگی درون تخیلات خود توجه کنند. برای این کار باید تا می‌توانند مطالعه کنند.

«کینگ» هرجا می‌رود، کتابی با خودش می‌برد. او حتی موقع غذا خوردن هم مطالعه می‌کند. «اگر می‌خواهید نویسنده شوید، باید دو چیز را اولویت خود قرار دهید: زیاد بخوانید، زیاد هم بنویسید. مطالعات گسترده داشته باشید و مدام روی بازنویسی و اصلاح کارتان وقت بگذارید.»

۲. بیش از آن‌چه فکر می‌کنی، خود را برای شکست و انتقادهای آتی آماده کن

«کینگ» داستان‌نویسی را با «گذر از اقیانوس اطلس با وان حمام» مقایسه می‌کند و می‌گوید: «در هر دو، فرصت‌های زیادی برای شک به خود وجود دارد.» نه تنها به خودتان شک می‌کنید، بلکه دیگران هم در مورد شما مردد می‌شوند. «اگر بنویسید (یا نقاشی کنید، یا برقصید، یا مجسمه‌ بسازید، یا بخوانید) همیشه یکی هست تا باعث شود شما در مورد خودتان حس بدی داشته باشید. جریان همین است».

اغلب اوقات حتی وقتی شما حسش را هم ندارید، باید به نوشتن ادامه بدهید. «توقف نوشتن یک اثر تنها به دلیل سختی آن، چه از لحاظ احساسی و چه از منظر تخیلی ایده‌ بدی است». در زمان شکست هم پیشنهاد «کینگ»، مثبت‌اندیشی است: «مثبت‌نگری پاسخ صحیح و کاملی به شکست است».

۳. وقتت را با تلاش برای راضی کردن مردم تلف نکن

بنا به گفته «کینگ»، پررویی باید آخرین دغدغه‌تان باشد: «اگر می‌خواهید به معنای واقعی در بالاترین حد توان‌تان بنویسید، روزگارِ عضویت شما در جامعه آدم‌های مودب دیگر به پایان رسیده است.»

«کینگ» پیش‌تر از آن‌چه می‌نوشت خجالت‌زده می‌شد مخصوصا وقتی نامه‌هایی از سر خشم دریافت کرد که در آن‌ها به تعصب به رویکردهای ضدانسانی، جنایتکار بودن یا حتی اختلال‌های روانی متهم ‌شد. اما او در سن ۴۰ سالگی متوجه شد که همه نویسندگان برجسته‌ به تلف کردن استعدادهای‌شان متهم شده‌اند.

مسلما «کینگ» با این مسأله کنار آمده است. او می‌نویسد: «اگر قبول نداشته باشید، فقط می‌توانم شانه‌ام را بالا بیاندازم. این تنها جواب من است. تو نمی‌توانی همیشه همه خواننده‌ها را از خودت راضی نگه داری.» بنابراین «کینگ» به شما توصیه می‌کند دیگر نگران نباشید.

۴. اول برای خودت بنویس

باید بنویسید چون باعث حس شادی و موفقیت برای‌تان می‌شود. همان‌طور که «کینگ» می‌گوید: «من نوشتن را برای لذت بردن محض انجام می‌دهم و اگر بتوانید آن را با لذت انجام دهید، می‌توانید تا ابد ادامه‌اش دهید.»

«کورت ونه‌گات» ـ نویسنده مطرح رمان «سلاخ‌خانه شماره پنج» ـ هم چنین نظری داشته: «موضوعی را انتخاب کنید که برای‌تان مهم است و در قلب‌تان حس می‌کنید دیگران هم باید دغدغه‌اش را داشته باشند. مسحورکننده‌ترین و پرنفوذترین اِلِمان در سبک شما، علاقه اصیل است، نه بازی‌های زبانی.»

۵. با چیزهایی سر و کله بزن که نوشتن درباره‌شان سخت است

«کینگ» می‌نویسد: «گفتن از مهمترین چیزها، از همه سخت‌تر است. این‌ها چیزهایی هستند که بابت‌شان خجالت می‌کشید، چون کلمات احساساتت را ناقص می‌کنند.»

بهترین آثاری نوشتاری پس از ساعت‌ها تفکر خلق می‌شوند. به عقیده «کینگ»، «نوشتن تفکر پالوده‌شده است.»

وقتی مسائل مشکل را هدف قرار می‌دهید، مطمئن شوید که در آن‌ها عمیق شده‌اید. «کینگ» بر این عقیده است: «داستان‌ها مثل یافته‌های باستان‌شناسی هستند، مثل فسیل‌هایی که در زمین هستند… داستان‌ها عتیقه هستند، بخشی از جهان کشف‌نشده‌ای که پیش از این وجود داشته‌.» نویسنده‌ها باید مثل باستان‌شناسان باشند و تا جایی که می‌توانند داستان را حفر کنند.

۶. موقع نوشتن، ارتباطت را با بقیه دنیا قطع کن

نوشتن باید یک فعالیت کاملا شخصی و محرمانه باشد. میزتان را گوشه اتاق قرار دهید، همه چیزهایی را که حواس‌تان را پرت می‌کند حذف کنید؛ از گوشی موبایل گرفته تا پنجره‌های باز. «کینگ» توصیه می‌کند: «با درهای بسته بنویسید و با درهای باز دوباره‌نویسی کنید… اولین چرک‌نویس کاملا خام است، کاری است که باید با درهای بسته انجام شود.» باید فضایی کاملا خصوصی بین شما و کارتان باشد.

۷. تظاهر نداشته باش

«یکی از کارهای بدی که می‌توانید در نوشتارتان انجام دهید، بَزَک کردن کلمات‌تان است؛ این‌که به خاطر خجالت کشیدن از کلمات کوتاه، دنبال واژه‌های بلندتر بگردید.»

«کینگ» این اشتباه را با پوشاندن حیوان خانگی با لباس‌ شب مقایسه می‌کند، که به خاطر زیاده‌روی هم باعث خجالت‌ صاحب‌خانه می‌شود، هم خودِ حیوان.

«دیوید اوگیلوی» تاجر مطرح، برای کارمندان خود نوشته است: «هرگز از کلمات قلمبه سلمبه‌ای مثل تجدیدنظر، اغتشاش، بر پایه نگرش و قضاوت استفاده نکنید. این‌ها نشانه‌های یک آدم عوضی متظاهر هستند.» علاوه بر این، از نمادها استفاده نکنید، مگر در مواقع لزوم. «کینگ» می‌نویسد: «نمادگرایی برای زیبایی و غنای اثر است، نه برای ایجاد ژرفایی تصنعی.»

۸. از قیدها و پاراگراف‌های طولانی بپرهیز

همان‌طور که «کینگ» بارها در کتاب خاطراتش تأکید کرده، «قید دوست شما نیست». در واقع او اعتقاد دارد «جاده جهنم را قیدها هموار کرده‌اند.» نویسنده «مسیر سبز» قیدها را به قاصدک‌هایی که علفزار شما را خراب می‌کنند، تشبیه کرده است.

باید به همگام شدن پاراگراف‌ها با ریتم داستان‌های‌تان هم دقت کنید: «پاراگراف‌ها تقریبا همیشه همان‌قدر که برای آن‌چه می‌گویند اهمیت دارند، به خاطر شکل ظاهری‌شان هم مهم هستند.»

۹. زیاد درگیر گرامر نباش

به عقیده «کینگ»، هدف اصلی نویسندگی اغواست، نه دقیق بودن. او می‌نویسد: «زبان همیشه نباید کراوات‌زده و با کفش‌های مرتب باشد… موضوع ادبیات داستانی، صحیح بودن گرامر نیست، بلکه جذب مخاطب و روایت یک داستان است» باید همه سعی‌تان را بکنید که خواننده کلا فراموش کند دارد یک داستان می‌خواند.

۱۰. در هنرِ توصیف استاد شو

«کینگ» می‌نویسد: «توصیف در تخیل نویسنده شروع می‌شود، اما باید در ذهن خواننده پایان بگیرد.» مهمترین بخش، نوشتن به اندازه کافی نیست، بلکه محدود کردن گفته‌های‌تان است. آن‌چه را می‌خواهید خواننده تجربه کند تصور کنید، بعد آن‌چه را در ذهن‌تان می‌بینید، به زبان کلمات ترجمه کنید و روی کاغذ بیاورید. «باید چیزها را طوری توصیف کنید که خواننده از تشخیص دادن آن‌ها مو به تنش سیخ شود.»

کلید توصیف خوب، شفافیت است، هم در مشاهده و هم در نوشتن. از تصاویر تازه و واژه‌های ساده برای جلوگیری از خسته شدن خواننده استفاده کنید. «کینگ» می‌نویسد: «دلیل این‌که در خیلی از موارد خواننده‌ای داستان را به خاطر خسته‌کنندگی‌اش کنار می‌گذارد، این است که نویسنده مسحور توانایی توصیف خود شده و دیدش را نسبت به اولویت‌هایش از دست داده، و اولویت‌بندی همان چیزی است که روند کار را حفظ می‌کند.»

۱۱. اطلاعات پس‌زمینه‌ زیادی به خواننده نده

«آن‌چه باید یادتان باشد این است که بین سخنرانی درباره آن‌چه می‌دانید، با استفاده از آن برای غنا بخشیدن به داستان‌تان فرق هست. دومی خوب است، اولی نه.» مطمئن شوید تنها جزییاتی را می‌آورید که داستان‌تان را پیش می‌برد و خواننده را به ادامه خواندن ترغیب می‌کند.

اگر به تحقیق نیاز دارید، مطمئن شوید روی داستان‌تان سایه نمی‌اندازد. تحقیقات باید «در عقب‌ترین پس‌زمینه‌ داستان» باشد. ممکن است شیفته آن‌چه یاد گرفته‌اید شده باشید، اما خواننده‌های‌تان به شخصیت‌ها و داستان‌تان خیلی اهمیت می‌دهند.

۱۲. درباره کارهایی که مردم واقعی می‌کنند، داستان بگو

«بد نوشتن چیزی بیشتر از نحو نابجا و مشاهدات غلط است؛ بد نوشتن معمولا نشأت‌گرفته از خودداری لجوجانه برای روایت داستان‌ها درباره آن‌چه مردم واقعا انجام می‌دهند، است. برای این‌که این مسأله را لمس کنید، بگذارید بگویم قاتل‌ها هم گاهی به پیرزن‌ها کمک می‌کنند تا از خیابان عبور کنند.» خواننده‌ها بیش از همه چیز به آدم‌های داستان‌ شما اهمیت می‌دهند، بنابراین مطمئن شوید که به همه ابعاد شخصیتی آن‌ها توجه کرده‌اید.

۱۳. ریسک کن؛ با احتیاط بازی نکن

اول از همه، دیگر از صدای مجهول استفاده نکنید. این بزرگ‌ترین نشانه ترس است. «کینگ» می‌نویسد: «من به این نتیجه رسیده‌ام که ترس، ریشه اکثر نوشته‌های ضعیف است.» نویسنده‌ها باید جسارت داشته باشند، ریسک کنند و مسئولیت نوشته‌های‌شان را به عهده بگیرند.

«کینگ» می‌گوید: «هر چیز لعنتی را که دل‌تان می‌خواهد امتحان کنید، مهم نیست چقدر معمولی و خسته‌کننده یا ظالمانه است. اگر خوب بود که خوب است. اگر نه، بگذاریدش کنار.»

۱۴. متوجه باش که برای نویسنده خوب شدن به مواد مخدر نیاز نداری

«کینگ» معتقد است: «این فکر که تلاش خلاقانه و مواد روانگردان به هم پیوند خورده‌اند، یکی از افسانه‌های بزرگ و همه‌گیر فضای روشنفکری دوران ماست.» از نگاه «کینگ» نویسنده‌هایی که دچار سوءمصرف مواد هستند، تنها مصرف‌کننده مواد هستند: «هر ادعایی مبنی بر این که مواد مخدر و الکل برای رسیدن به احساسات بهتر لازم است، تنها یک آشغال معمولی در خدمت امیال شخصی است.»

۱۵. سعی نکن صدای کس دیگری را بدزدی

همان‌طور که «کینگ» می‌گوید: «نمی‌توانید شبیه یک موشک کروز شوید». وقتی سعی می‌کنید به هر دلیلی غیر از تمرین، از نویسنده دیگری تقلید کنید، تنها چیزی که تولید می‌کنید «تقلیدهای کم‌مایه» است. این به این خاطر است که شما هرگز نمی‌توانید عین یک نفر دیگر حقیقت را تجربه و احساس کنید، به‌خصوص با یک نگاه سطحی به واژه‌ها و پی‌رنگ‌ یک اثر.

۱۶. بدان که نویسندگی، فرمی از تله‌پاتی است

«همه هنرها تا حدی به تله‌پاتی بستگی دارند، اما به نظر من نویسندگی ناب‌ترین عصاره این مطلب است.» المان مهمی که در نوشتن وجود دارد، انتقال است. شغل شما روی کاغذ آوردن کلمات نیست، بلکه انتقال ایده‌های درون ذهن‌تان به ذهن خواننده‌هاست. به گفته «کینگ»، «کلمه‌ها فقط ابزاری هستند که این انتقال از طریق آن‌ها انجام می‌شود.»

«ونه‌گات» هم در لیست توصیه‌هایش، نویسنده‌ها را این‌طور نصیحت می‌کند: «از زمان یک آدم کاملا غریبه جوری استفاده کنید که احساس نکند وقتش تلف شده است.»

۱۷. نوشتن را جدی بگیر

«کینگ» می‌گوید: «می‌توانید با اضطراب، هیجان‌زدگی، امیدواری یا ناامیدی کار نوشتن را انجام دهید. به هر شکلی آن را به انجام برسانید، غیر از با آرامش». «کینگ» توصیه می‌کند: «اگر نمی‌خواهید نوشتن‌تان را جدی بگیرید، کتاب را ببندید و کار دیگری انجام دهید.»

«سوزان سانتاگ» هم گفته است: «داستان باید من را به هم بریزد. وقتی اولین خط را در ذهنم می‌شنوم، باید قلبم به تپش بیفتد. پشت میز شروع به لرزیدن می‌کنم.»

۱۸. هر روز بنویس

«وقتی کار روی یک پروژه را شروع می‌کنم، متوقف نمی‌شوم، سرعتم را کم نمی‌کنم مگر این که مجبور باشم. اگر هر روز ننویسم، شخصیت‌ها در ذهنم بیات می‌شوند؟… کنترلم را روی قصه و روند داستان از دست می‌دهم.»

اگر نتوانید مدام بنویسید، هیجان ایده‌تان کم کم از بین می‌رود. «کینگ» زمانی را که کار واقعا به کار تبدیل می‌شود به «بوسه مرگ» تشبیه کرده و توصیه کرده «فقط آن را دریابید.»

۱۹. اولین نسخه‌ را در سه ماه تمام کن

«کینگ» دوست دارد روزی ۱۰ صفحه بنویسد. طی سه ماه، این میزان به ۱۸۰ هزار کلمه می‌رسد. او در این‌باره می‌گوید: «نوشتن اولین نسخه یک کتاب ـ حتی یک کار حجیم ـ نباید بیشتر از سه ماه، یعنی به اندازه یک فصل، طول بکشد. «کینگ» معتقد است: «اگر زیاد روی یک اثر وقت صرف کنید، داستان یک حس عجیب و غریب پیدا می‌کند.»

۲۰. وقتی نوشتنت تمام شد، گامی بزرگ به عقب بردار

«کینگ» پیشنهاد می‌کند بعد از اتمام کار، شش هفته برای تجدید قوا وقت بگذارید تا ذهن‌تان باز شود و بتوانید هر ایراد چشمگیر در پی‌رنگ یا شکل‌دهی شخصیت‌ها را تشخیص دهید. او تأکید می‌کند که برداشت ابتدایی یک نویسنده از یک شخصیت، می‌تواند به اندازه تصور یک خواننده غلط باشد.

او نویسندگی و فرآیند بازنویسی را با طبیعت مقایسه می‌کند و می‌نویسد: «وقتی یک کتاب می‌نویسی، داری هر روز درختان را مشاهده می‌کنی و از هم تشخیص‌شان می‌دهی. وقتی کارت تمام می‌شود، باید یک قدم عقب بایستی و به جنگل نگاه کنی. وقتی اشتباهاتت را دیدی، نباید ناامید شوی یا خودت را سرزنش کنی. خراب کردن برای بهترین‌ها هم اتفاق می‌افتد.»

۲۱. جرأت داشته باش و بِبُر

نویسنده‌ها وقتی به مرحله بازنویسی می‌رسند، خیلی برای‌شان سخت است از کلماتی که وقت زیادی برای‌شان صرف کرده‌اند، بگذرند. اما «کینگ» توصیه می‌کند: «عزیزانت را بکش. عزیزانت را بکش، حتی وقتی قلب خودمدار کوچک نویسنده بدِ درونت را می‌شکند. عزیزانت را بکش.»

با این‌که بازنویسی یکی از سخت‌ترین مراحل نویسندگی است، شما باید بخش‌های خسته‌کننده را کنار بگذارید تا داستان جلو برود. «کورت ونه‌گات» هم توصیه می‌کند: «اگر یک جمله ـ هر چقدر هم عالی ـ به شفاف ‌شدن موضوع‌تان به نحوی جدید یا مفید کمک نمی‌کند، آن را خط بزنید.»

۲۲. متأهل بمان، سالم باش و خوب زندگی کن

«کینگ» موفقیتش را به دو چیز نسبت می‌دهد: سلامتی جسمی و ازدواجش: «ترکیبِ بدنی سالم و رابطه‌ای پایدار با زنی مستقل و بی‌آزار، ادامه زندگی حرفه‌ای من را ممکن کرده است.» مهم است که شما مرکز تعادلی قوی در زندگی‌ داشته باشید، تنها در این صورت است که نویسندگی همه زندگی‌تان را نمی‌بلعد.