گزیدهای از کتاب «شیوهٔ فنی نمایشنامهخوانی (از پایان تا آغاز و از آغاز تا پایان)»
دیوید بال – ترجمهٔ محمود کریمی حکاک
منبع – تلخیص مینا کمالیان
قسمت اول: شکل (SHAPE)
۱- چه اتفاقی میافتد که باعث میشود یک اتفاق دیگر بیفتد
هر چیزی که اتفاق میافتد میتواند یک حادثه باشد. هرگاه یک حادثه باعث شود و یا اجازه دهد حادثه دیگری اتفاق بیفتد، این دو حادثه، با هم یک عمل را تشکیل میدهند. عمل ها، آجرهای اصلی ساختمان یک نمایشنامه هستند. با رویهم گذاشتن آنها ساختمان نمایش کامل میشود.
۲- و بعد چه اتفاقی میافتد
یک عمل از دو حادثه تشکیل میشود: نشانه و هدف. هر هدفی، خود نشانه ای است برای عمل بعدی. بنابراین عملها مانند مهرههای دامینو میباشند که سقوط یکی باعث افتادن دیگری میشود. تجزیه و تحلیل پی درپی به این معنی است که سقوط مهرههای یک نمایشنامه را یکی پس از دیگری از ابتدا تا انتها دنبال کنیم.
۳- حال این کار را از آخر به اول انجام دهید
تجزیه و تحلیل مسلسل وار عملهای یکی نمایشنامه، هنگامی کامل و مفید است که به صورت معکوس نیز انجام گیرد. یعنی از پایان یک نمایش تا ب هآغاز آن. بهترین ضمانت در درک یک نمایش در این است که بدانید هر حادثه ای به چه دلیلی اتفاق میافتد.
۴- سکون و تجاوز
سکون، وضعیت متعادل موجود در دنیای یک نمایشنامه است که تا آغاز نمایشنامه ادامه داشته است. تجاوز، آن چیزی است که این موقعیت متعادل را آشفته کرده، باعث رهایی نیروهای متضادی میشود که نمایش را به پیش میرانند. آن زمان که مجموعه این نیروها دیگر با هم تضادی نداشته باشند، سکون تازه ای بدست میآید و نمایش به پایان میرسد.
۵- کشمکش، مانع
همیشه یک مزاحم یا یک مانع بر سر راه آن چیزی که شخصیت میخواهد، قرار دارد. دلیل صحبت کردن شخصیت این است که بتواند بوسیله حرف زدن این مانع را از بین ببرد تا به آنچه میخواهد برسد. به این منظور او به طریقی شخصیت دیگر (و یا شخصیتهای دیگر) را مجبور میکند از سر راه خواست او کنار بروند. برای درک کامل گفتگوی نمایشی، شما باید اول بدانید که گوینده کلام چه میخواهد و چگونه از گفتار خویش به منظور از سر راه برداشتم آنچه مانع رسیدن به خواست اوست، استفاده میکند.
۶- ندانستن نعمت است
غالبا اصل کلی تنش نمایش بر این استوار است که تماشاچی از همه چیز باخبر نباشد. هدف نمایش را با عیان کردن همه چیز پیش از وقت موعد آن به هدر ندهید. ندانستن تماشاچی خود نعمتی است.
۷- چیزهای تئاتری
آن چیزی که باعث توجه و درگیری تماشاچی با نمایش بشود تئاتری است. نمایشنامه نویسهای خوب مهمترین مطالب نمایششان را در تئاتریترین لحظات نمایش خویش میگنجانند زیرا به این وسیله میتوانند از نهایت توجه تماشاچی استفاده کنند. شناسایی لحظههای تئاتری یک نمایشنامه کمک بزرگی است به اینکه چیزهایی را که نمایشنامه نویس مهم میداند، به سادگی کشف کنید.
قسمت دوم: شیوهها و روشها METHODS
۸- آشکارسازی یا تشریح
تشریح یا آشکارسازی، ارائه اطلاعاتی است که خواننده برای درک حرکت پیش روندهٔ نمایش به آنها نیاز دارد. معمولا تشریح به دو نوع ارائه میشود: اول، ارائه اطلاعاتی که تمام (یا اکثریت) شخصیتهای نمایش به آن آگاه هستند. (مثلا، اینجا ایران است.) دوم، ارائه اطلاعاتی که همه شخصیتها از آن باخبر نیستند. تحت بهترین شرایط، این اطلاعات از طریق یکی از شخصیتها طوری ارائه میشود که شخصیت یا شخصیتهای دیگری را به انجام کاری مجبور کند و به خواننده نیز اطلاعات لازم را بدهد.
۹- پیش آیند: عطش دانستن آنچه بعدا اتفاق میافتد
تنش دراماتیک ایجاب میکند که تماشاچی، مشتاق آن چیزی باشد که قرار است اتفاق بیفتد. هرچه این اشتیاق زیادتر باشد درگیری تماشاچی زیادتر و فعالانهتر است. نمایشنامه نویش برای ازدیاد درصد اشتیاق تماشاچی به آنچه قرار است اتفاق بیفتد از تکنیکهای فراوان پیش آیند استفاده میکند. این تکنیکها در عین حال کلید شناسایی آنچه را که نمایشنامه نویس مهم میداند، بدست میدهند.
۱۰- شخص (شخصیت) ناپیدا
کاراکتر اساسا توسط کاری که انجام میهد ماهیت اصلی خود را عیان میکند. حتی بهترین نمایشنامه نویسان نیز تنها اسکلتی از کاراکتر بدست میدهند. چرا که آنچه تماشاچی میبیند ارتباط بسیار با بازیگری دارد که آن نقش را اجرا میکتد. علاوه بر این، کاراکتر ذهنیترین جزء یک درام است. هرکدام از ما کاراکتر را به شیوه خاص خود میبینیم و میپذیریم و این بینش، رابطه مستقیم با طبیعت ذاتی شخص ما دارد. بهترین طریق خواندن یک نمایشنامه و درک شخصیتهای آن این است که اسکلت آنها را آنچنان که از عملهایشان مشاهده میشود بشناسیم.
۱۱- تصویر (ایماژ)
تصویر یا ایماژ، از چیزی که میدانیم استفاده میکند تا چیزی را که نمیدانیم به ما بیاموزد. «فلانی مثل شتر راه میرود.» چیزی که ما نمیدانیم (فلانی چگونه راه میرود) با استفاده از چیزی که ما میدانیم (شتر چگونه راه میرود)، برای ما توصیف شده است. تصاویر، برای ما توصیف شده است. تصاویر، معانی ای را تداعی میکنند که الزاما از یک تماشاچی تا تماشاچی دیگر یکسان نیست. در نتیجه آنها با افراد، ارتباطی خاص و منحصر به فرد ایجاد میکنند.
۱۲- موضوع
موضوع، یک مفهوم خیالی است که بوسیله عمل نمایش، حقیقی و پابرجا میشود. موضوع، معنای نمایش نیست. موضوع، نتیجه ای است که از کارکرد نمایش منتج میشود. لذا وقتی میتوانید بدنبال موضوع نمایش بگردید که خودرا کاملابا عناصر اساسی آن آشنا کرده باشید.
قسمت سوم: فوت و فن حرفه تئاتر
۱۳- اعتماد به نمایشنامه نویس
۱۴- عوامل عمومی: جو، حالت
شاید به این دلیل که طراحان باید در خلق حالت نمایش موثر باشند، غالبا تشویق میشوند که نمایش را از دیدگاه جو آن بخوانند. تقریبا هیچ چیزی بدتر از این نمیشود. یک نمایشنامه، درست مانند زندگی، ترکیبی است از ویژگیهای خاص. جو، یک نتیجه عام است که از کیفیتهای ویژه ای منتج میشود. این ویژگیها را بیابید تا جو خودبه خود آشکار شود. اگر با جو شروع کنید آنگاه ویژگیهای کیفیتی نمایش برای همیشه زنده به گور خواهند شد. تنها از طریق خواندن نمایش برای کشف حالت و جو است گه یک اجرای چهار ساعته از هملتی افسرده حاصل میگردد. هیچ تماشاچی ای نمیخواهد، حتی بخاطر هنر هم که شده، تا این حد خسته و بیزار شود!
۱۵- نقطه اوج
در نقطه ای در اواخر نمایش، نیروهای اصلی متضاد، با هم برخورد پیدا میکنند. آن ستیز نهایی، به استقرار تعادل نیروها منتج میگردد. این، یا همان سکونی است که نمایش با آن شروع شده است و یا یک سکون تازه میباشد. خیلی از خوانندگان، از دیدن شکل کلی نمایش به صورت صعودی تدریجی و پله به پله همراه با جزیانی شدید به سوی نقطه اول، بهره گرفته و ادامه آن را افت سریع و فشرده ای میدانند که به آخرین سکون نمایش منجر میشود
۱۶- آغازها، پایان ها
پایان هر نمایش (لحظاتی بین نقطه اوج و پایین آمدن پرده) میتواند آغاز نمایش دیگری باشد، زیرا که آن نیز سکون است و نمایش با سکون آغاز میشود. به همین ترتیب، شروع هر نمایش میتواند پایان نمایش دیگری بوده باشد. تصور نمایشی که ممکن است در سکون آغازین هملت پایان گرفته باشد زیاد دشوار نیست. و پایان شهریار ادیپ در حقیقت بسیار شبیه آغاز نمایش دیگری است که سوفکل سالها بعد آن را نوشت. یک خواننده دقیقحتما در نظر خواهد داشت که چگونه نمایشی میتوانسته به نمایشی که او هم اکنون مطالعه میکند منتهی شود. نمایشی که ادامه سکون نهایی نمایش در حال مطالعه است نیز باید در نظر گرفته شود. این دقت، به خواننده کمک خواهد کرد که عمل نمایش در حال مطالعه را در معیار عظیم دنیار آن روشنتر ببیند، نه اینکه فقط به صورت یک سری وقایع مقطع و نامربوط به مطالعه آن بنشیند.
۱۷- دوباره خوانی
یک بار خواندن نمایشنامه، حتی سطح آن را هم لمس نخواهد کرد. اکنون که شما تکنیک خواندن یک نمایش را فر گرفته اید، متوجه هستید که برای شروع، احتیاج به چندبار خواندن آن نمایش دارید. هرگز فقط با یک بار یا دوبار خواندن وارد اولین جلسه تمرین و یا کلاس خود نشوید. این کار شما مانند این است که در حالی که روی جاده یخ بسته ای به طرف پرتگاه سر میخوردید بخواید آموزش رانندگی ببینید. کلمات درون یک نمایشنامه برای این نوشته شده اند که با صدای بلند ادا بشوند. قبل از اولین تمرین یا جلسه خوانش، نمایشنامه تان را برای خودتان با صدای بلند بخوانید.
—
شیوه فنی نمایشنامه خوانی: از پایان تا آغاز و از آغاز تا پایان / دیوید بال؛ مترجم محمود کریمی حکاک – تهران: لوح سیمین، ۱۳۷۸
نوسا – کتابخانهٔ مجلس