خوانند‌هٔ خوب و نویسندهٔ خوب

خوانند‌هٔ خوب و نویسندهٔ خوب
ولادیمیر ناباکوف – برگردان فرزانه طاهری
منبع

عناوینی چون: «چگونه می‌توان خوانندهٔ خوبی شد»، یا: «مهربانی با نویسندگان»، را می‌توان عنوآن‌های فرعی مباحثات گوناگون دربارهٔ نویسندگان گوناگون قرار داد، چرا که طرح من این است که با عشق، و با جزئیات عاشقانه و مفصل، به چند شاه‌کار اروپایی بپردازم. صد سال پیش، فلوبر در نامه‌ای به معشوقه‌اش چنین می‌نویسد: اگر آدم دست کم چند کتاب را به خوبی می‌شناخت، چه محقق برجسته‌ای می‌شد.
ادامه

نوع‌شناسی داستان پلیسی — تزوتان تودورف

داستان پلیسی را نمی‌توان به انواع تقسیم کرد. این نوع ادبی صرفاً اشکالی متفاوت از لحاظ تاریخی ارائه می‌دهد.

Boileau and Narcejac, Le Roman policier, 1964

اگر در آغاز مقاله‌ای که دقیقاً از «انواع داستان پلیسی» بحث می‌کند، این نظر را آورده‌ام، قصدم این نیست که بر اختلاف نظرم با نویسندگان فوق تاًکید کنم، بلکه می‌خواهم نشان بدهم که دیدگاه آنان بسیار عام و گسترده است؛ بنابراین، اول از همه باید با همین دیدگاه مقابله کنیم. مسئله ربطی به داستان پلیسی ندارد: نزدیک به دو قرن است که در مطالعات ادبی شاهد واکنش شدید علیه مفهوم «نوع [ژانر]» هستیم. ما یا دربارهٔ ادبیات به طور کلی می‌نویسیم یا دربارهٔ اثری واحد، و قاعده‌ای غیر رسمی هم پیدا شده که به موجب آن، طبقه‌بندی چندین اثر و قراردادن‌شان در یک نوع کاستن از ارزش آن‌هاست. برای این دیدگاه می‌توان توضیح تاریخی خوبی پیدا کرد. تفکرات ادبی دورهٔ کلاسیک نیز که بیشتر با انواع کار داشت تا با آثار، نشان‌گر گرایشی بود توبیخ‌آمیز. اثری که چنان‌که باید و شاید از قواعد نوع خود پیروی نمی‌کرد ضعیف قلمداد می‌شد. چنین بود که این نوع نقد نه فقط در پی توصیف انواع که در پی تجویز آن‌ها هم بود؛ شبکهٔ نوع، مقدم بر خلق ادبی بود نه تابع آن. ادامه