ملودرام (melodrama) ملودرام سبک نمایشی است که ترکیبی از چندین عنصر متضاد و متفاوت است.این اصطلاح که بیشتر در تئاتر رایج بوده واژهای آشنا برای هنرهای دیگر هم محسوب میشود. در ادبیات، سینما وبه تازگی رادیو و تلویزیون … ملودرام جایگاه ویژهای دارد؛ اگرچه در اصل به شعر یا نثری گفته میشد که با همراهی موسیقی بیان شود. در معنای رایج طی چند سده اخیر نمایشهایی را ملودرام میگویند که از ویژگیهای اصلی آن، مبالغه بازیگران، حسی بودن، کشمکشهای عاطفی اغراقآمیز، نقطه اوج هیجانانگیز و توجه بیشتر به گفتوگو، تصویرپردازی، حادثهسازی و تنش است. این نوع نمایش ممکن است به همراهی موسیقی یا بدون آن اجرا شود. ادامه ←
منوچهر اکبرلو – ملودرام همیشه حرف اول را در سینما میزند
درباره ژانر ملودرام
در دورههاى مختلف سینماى ایران فیلمهاى متفاوتى پرفروش و مطرح بودهاند، اما اکثریت قریب به اتفاق آنها در یک امر مشترک بودهاند؛ اینکه این فیلمها غالبا به ژانر «ملودرام» تعلق داشتهاند. گیریم که درحال حاضر زیرشاخه ای از آن یعنی کمدی/ملودرام سینمای ما را در سیطره خود در آورده است. این واقعیت لزوم توجه هرچه بیشتر به این ژانر را متذکر مىسازد. این نوشتار به بررسى این مسئله مىپردازد. ادامه ←
در نظریهٔ فیلم، ژانر مبحثی است که برای دستهبندی فیلمها بر اساس شباهتهای روایتی که فیلم بر آنها بنا شده است. بیشتر نظریات در باب ژانر فیلمها از مفاهیم نقد ژانر ادبی وام گرفته شده است. با توجه به موضوع ژانر در متن ادبی، روشهای مختلفی برای برخورد با مسئلهٔ ژانر و تعریف و دستهبندی آنها وجود دارد. علاوه بر تفاوت اصلی بین ژانر مستند و داستانی در فیلم، ژانر میتواند در گونههای دیگری نیز تقسیمبندی شود. ادامه ←
درباره داستان پلیسی و معرفی انواع آن، پژوهشها و تحقیقات زیادی در جهان انجام شده است. برخی از آنها به نقل تاریخچه این ژانر ادبی پرداختهاند و گروهی با تفسیر یکی از انواع آن، پلیسینویسان را معرفی کردهاند، که تنها بخشی از این آثار در ایران ترجمه شده است. چند مقاله چاپشده فارسی نیز تنها با استناد به همان منابع تالیف شده است و کمتر مطلب تازهای در آنها دیده میشود. ادامه ←
داستان پلیسی را نمیتوان به انواع تقسیم کرد. این نوع ادبی صرفاً اشکالی متفاوت از لحاظ تاریخی ارائه میدهد.
اگر در آغاز مقالهای که دقیقاً از «انواع داستان پلیسی» بحث میکند، این نظر را آوردهام، قصدم این نیست که بر اختلاف نظرم با نویسندگان فوق تاًکید کنم، بلکه میخواهم نشان بدهم که دیدگاه آنان بسیار عام و گسترده است؛ بنابراین، اول از همه باید با همین دیدگاه مقابله کنیم. مسئله ربطی به داستان پلیسی ندارد: نزدیک به دو قرن است که در مطالعات ادبی شاهد واکنش شدید علیه مفهوم «نوع [ژانر]» هستیم. ما یا دربارهٔ ادبیات به طور کلی مینویسیم یا دربارهٔ اثری واحد، و قاعدهای غیر رسمی هم پیدا شده که به موجب آن، طبقهبندی چندین اثر و قراردادنشان در یک نوع کاستن از ارزش آنهاست. برای این دیدگاه میتوان توضیح تاریخی خوبی پیدا کرد. تفکرات ادبی دورهٔ کلاسیک نیز که بیشتر با انواع کار داشت تا با آثار، نشانگر گرایشی بود توبیخآمیز. اثری که چنانکه باید و شاید از قواعد نوع خود پیروی نمیکرد ضعیف قلمداد میشد. چنین بود که این نوع نقد نه فقط در پی توصیف انواع که در پی تجویز آنها هم بود؛ شبکهٔ نوع، مقدم بر خلق ادبی بود نه تابع آن. ادامه ←